سالگرد ازدواج مامان وبابا
عزیزم روز 28 مرداد سالگرد ازدواج مامان وبابابود.. .باهم رفتیم بیرون بعد از کمی گردش رفتیم پیتزا بخوریم که دخمل شیطونمون داشت دلبری میکرد وهمه رستوران داشتن باهاش بازی میکردن...من وباب هم وقتی دیدیم نمیتونیم اونجا بخوریم..پیتزامونو برداشتیم اوردیم خونه چی میگید به هم اینجاداری موهای بابارو میکشی ...
نویسنده :
مامانی
13:43